تاریخ بعد از اسلام

اشنایی با دین زرتشت و تاریخ ایران باستان

به مناسبت ورود «منشور حقوق بشر کوروش بزرگ» به ایران در گاه ۱۳۸۹/۶/۱۹ خورشیدی
«منشور حقوق بشر کوروش بزرگ»‌، نامور به «استوانه کوروش» استوانه‌ای سفالین است که در سال ۵۳۹ پیش از میلاد به فرمان کوروش دوم هخامنشی شاهنشاه ایران ساخته شده و دور تا دور آن مجموعه‌ای از سخنان و دستورهای شاهنشاه به خط میخی بابلی نقش گردیده ‌است. این استوانه که به عنوان «نخستین منشور حقوق بشر» در جهان شناخته می‌شود، در پایه‌های شهر بابل قرار داده شده بوده ‌است.

 

 

اکتشاف
در سال ۱۲۸۵ خورشیدی (۱۸۷۹-۱۸۸۲) به هنگام کاوش‌های باستان‌شناسی در بابل در میان‌رودان، «هورمزد رسام»، باستان‌شناس بریتانیایی آسوری‌تبار، استوانه‌ی سفالین نامور به کوروش کبیر را یافت که شامل نوشته‌هایی به خط میخی بود. جنس این استوانه از گِل رُس است، ۲۳ سانتی‌متر درازا و ۱۱ سانتی‌متر پهنا دارد و دور تا دور آن در حدود ۴۰ خط به زبان «اکدی» و به خط میخی «بابلی» نوشته شده‌است. پژوهش‌ها نشان داد که نوشته‌های استوانه در سال ۵۳۹ پیش از میلاد به دستور کوروش بزرگ پس از شکست «نبونید» («بخت‌النصر») و گشوده شدن شهر بابل، نوشته شده‌، به عنوان سنگ بنای یادبودی در پایه‌های شهر بابل قرار داده شده‌است. هم‌اکنون این لوح سفالین استوانه‌ای در بخش «ایران باستان» در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود.
از سوی دیگر آشکار شد که بخشی از یک لوحه‌ی استوانه‌ای که آن را از آن نبونبید پادشاه بابل می‌دانستند، در حقیقت پاره‌ای از استوانه کوروش بزرگ، از سطر‌های ۳۶ تا ۴۳ است. پس از این کشف، این پاره از لوح استوانه‌ای که در دانشگاه ییل (Yale) در آمریکا نگهداری می‌شد، به موزه بریتانیا در لندن انتقال داده شد و به استوانه اصلی پیوست گردید.
در جریان جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران، منشور کوروش به‌رغم مخالفت دولت وقت بریتانیا برای چند روز به ایران آورده شد و به نمایش در آمد.
ساخت منشور
کوروش دوم، بنیان گذار پادشاهی ایران و آغازگر دودمان هخامنشیان، پس از پیروزی بر بابل، در آنجا تاج‌گذاری کرد و بخشش عمومی  را فرمان داد؛ دین‌های بومی را آزاد کرد؛ برای به دست آوردن مهر مردم میانرودان (بین‌النهرین)، مردوک که کهن‌ترین خدای بابل بود را به رسمیت شناخته، او را نیایش کرد و سپاس گفت. او هیچ گروه انسانی را، به بردگی نگرفت و سپاهیانش را از تجاوز به مال و جان پیشه‌وران و کشاورزان بازداشت. او همه‌ی کسانی را که برای اسارت به بابل آورده شده بودند گردهم آورد و زیستگاه آنها را به ایشان بازگرداند. کوروش همچنین قوم یهود را نیز از اسارت و بیگاری در بابل آزاد کرد.
جایگاه
این سند به عنوان نخستین منشور حقوق بشر شناخته می‌شود و در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمی سازمان منتشر کرد. بدلی از این منشور در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک نگهداری می‌شود.

 

گزیده‌ای از مشهورترین بخش آن، در آغاز آورده می‌شود
منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابـِل، شاه سومر و اَکـَد، شاه چهار گوشه‌ی جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه‌ی کوروش، شاه بزرگ … نبیره‌ی چیش پیش، شاه بزرگ…
آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه‌ی مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ، دل‌های پاک مردم بابل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم.
من برده‌داری را بر انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه‌ی مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی نیاندازد.
مَردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم…
من همه‌ی شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم همه‌ی نیایشگاه‌هایی که بسته شده بودند را بگشایند. همه‌ی خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم…
همه‌ی مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم. همه‌ی مردم را به همبستگی فراخواندم. همچنین پیکره‌ی خدایان سومر و اَکـَد را که نَبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم. بشود که دل ها شاد شود…
خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین شان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی ِبلند خواستار باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: «به کوروش شاه، پادشاهی که تو را گرامی می دارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی‌دار.»
من برای همه‌ی مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم و دوستی و آرامش را به همه‌ی مردم دادم.

اندیشه‌ی نیک تو ز زرتشت زمان، ای کورش

۴۰۸ بازديد ۰ نظر

کنکاشی در گاه‌نگار زندگی «نبونئید»، فرمانروای بابل نشان می‌دهد که «کورش بزرگ» در هفتم آبان ماه سال ۵۳۹ پیش از میلاد مسیح، به بابل وارد شده و فرمان آزادی مردمانِ دردمندِ بابل داده‌ است. «نبونئید» که در نوشته‌های تورانی و اسلامی با نام «داریوش مادی» نامور است، توسط یونانیان «نابونیدس» خوانده می‌شود. گاه‌نگار «نبونئید» نشان می‌دهد که لشکریان او در سال هفدهم از فرمان‌رواییش در شهر «اپیس»، کشتاری به راه انداختند.

 

در روز سوم از ماه «ارحسمَن» برابر با هفتم آبان ماه سال ۵۳۹ پیش از میلاد مسیح، کورش بزرگ همراه با پسر بزرگش، کمبوجیه دوم، در آرامش و صلح کامل و به‌دور از خون‌ریزی، درون بابل شد. بابلیان از این پارسی استقبال و «نبونئید» را نفرین کردند. برپایه‌ی نوشته‌ی «برسوس»، تاریخ‌نگار نامی یونانی زبان میان‌رودانی، «کورش بزرگ»، «نبونئید» را به کرمان فرستاد. از این‌رو هنگامه‌ی چیرگی و وارد شدن کورش بزرگ به بابل، سبب نسبت دادن این روز به روز جهانی «کورش بزرگ» است.

سراینده‌ی گرامی، رستم خسرویان(رخسار) چکامه‌ای درباره‌ی این بزرگ‌مرد، سروده‌اند که در زیر آورده می‌شود:

ای پادشه نیک جهان‏‏، ای کورش / ای اختر جاوید زمان،‏ ای کورش

منشور آزادی تو ورد زبان، ای کورش / خوش داده‌ای ز خورشید نشان، ای کورش

اندیشه‌ی نیک تو ز زرتشت زمان، ای کورش / نیکو سخنست در دل و جان، ای کورش

تو نام اهورا به زبان داشته‌ای، ای کورش / فرمان اشویی از مغان داشته‌ای، ای کورش

تو گوهر نیک در نهان داشته‌ای، ای کورش / از آتش مهر بس نشان داشته‌ای، ای کورش

بر نیک و بد زمان چه پرداخته‌ای، ای کورش / فرمان رهایی بشر ساخته‌ای، ای کورش

پایان سخن، خدای ایران، یارت / بر اوج گروسمان، مزدا، دارت