پرسش بسیاری از ما ایرانیان این است که "چگونه میتوان زرتشتی شد؟" چگونه میشود به بن و ریشه خود بازگشت ، ریشه ای که در ژرفای هر ایرانی هنوز زنده است و با کوچکترین اندیشه ای که از روی خِرد و اختیار باشد دوباره جوانه زده و رشد میکند. سده هاست که حکومت های بیگانه در پی نابودی فرهنگ و تمدن ما بوده اند و از اندیشیدن ایرانیان میترسند، چراکه نیروی اندیشه نیک ، پلیدی ها را نابود میسازد. نوشتن در اینباره بسیار است و در این بازه نمیگنجد، در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان زرتشتی شد پیشگفتار را با سخنی از دو موبد گرامی به پایان میبریم:
زرتشتی بودن، پیش از هر چیز، یک آگاهی و باوری ژرف و درونی به بهترین راستی و درستی (اشا وهیشتا یا اَردیبهشت) و نیکی بر بنیان اندیشه و خرد می باشد (وُهومن یا بَهمن). یک زرتشتی باور دارد که راستی بهترین نیکی است و آباد کننده است اما دروغ، آزارنده و ویرانگر جان و جهان است. خوشبختی او با خوشبختی همگان کامل می گردد. برای او جهان هستی یگانه است، بدین مفهوم که هر چه هست با هم و درهم تنیده است و سرنوشت یکی در سرنوشت دیگری اثرگذار است. آب و باد و آتش و خاک را، که هر چه هست از آنها درست شده، سپنتایی و اهورایی می داند و از آلودگی و نابودی آنان که آلودگی و نابودی خود است می پرهیزد. گیاهان و جانوران را نیز در این چرخۀ هستندگی و یگانگی می داند و آنها را نمی آزارد زیرا که پیامدش آزردگی خود و جهان است. – "موبد کامران جمشیدی"
زرتشتی شدن ، شدنی نیست بلکه بودنی است یعنی هرفردی می تواند با رفتار و کرداری که بر گرفته از اندیشه نیک است از گروه پیروان آیین راستی و خرد نیز باشد. بنابراین بهره مندی از اندیشه نیک، داشتن گفتار سنجیده با پشتوانه خرد و انجام کردار خوب و سازنده، نیاز به هیچ کارت، مدرک، گواهینامه و دیپلم ندارد. به عبارتی بودن و زیستن در زندگی سرشار از راستی، خردمندی، شادی در پرتو آزادی برای سازندگی و تازه شدن به سوی خوشبخت ساختن خود و دیگران حق هر انسانی است. – "موبد کوروش نیکنام"
- See more at: http://www.dinebehi.com/pe/#sthash.YIzmaOH9.dpuf