این جشن به ایزد تیر که اوستایی آن تشتر می شود، وابسته(:منسوب) است. این ایزد نویددهندهی باران است و میتواند بر «اَپوشْ»(دیو خشکسالی) پیروز شود و ارج و ارزش ویژهای میان مردمان سرزمین کمآبی چون ایران را داشته و دارد. چنانچه دو جشن ارزشمند، یکی در روز تیر و ماه فروردین(جشن سیزدهبدر) و دیگری در روز تیر و ماه تیر(جشن تیرگان) برگزار میشده که تاکنون نیز برجای مانده است.
در اوستا(مجموعه کتابهای سپیندینهی زرتشتیان)، یَشتی بزرگ به نام «تیریَشت» به ایزد تیر ویژه شده است و بیگمان از «تِشتَرِ» اوستا اینگونه برآورد میشود که ستارهی «تِشتَر» همان «شعری یمانی» است که در زبانهای اروپایی به «سیروس»Sirus نامور است و با «عطارد» و «مرکور» ناهمسان(:متفاوت) است. «تِشتَر» ایزدِ باران است و در «اوستا» همواره با دو ویژگی رایومند(درخشان) و فرهمند(باشکوه) از آن نام برده میشود.
ستارهی «تِشتَر» همیشه در افق دیده نمیشود. در ایران و در ماهِ تیر، ستارهای سپیدفام که پرنورترین ستاره سراسر آسمان است، در سوی خاور(:شرق) میدرخشد و تا پایان تیرماه هنگام بامداد در آسمان دیده میشود. بهویژه در «امرداد» ماه که هنگام تشنگی زمین، پژمردگی گیاهان، درختان و ستوران است و مردم چشم به باران این بخشایش خداوندی دوختهاند، مانند پیک اهورایی سر از گریبان افق بیرون کرده و مژدهی باران میدهد. ارجنهادن به آب و باران، ایرانیان را بر آن داشته است که بر ضد خشکی بکوشند و چنان شد که ایرانیان پدیدآورندهی «قنات» شدند و از پرتو آن، سرزمین کمآب ایران آباد بود.
جشن تیرگان از دید تاریخی
یکی از رخدادهایی که به جشن تیرگان درپیوند است، روشنشدن مرز ایران و توران در روزگار «منوچهر»، شاهِ پیشدادی است با تیراندازی «آرش»، پهلوان نامی ایران در این روز صورت میگیرد. در «تیریشت» در بخشهای ۶و٣٧ آمده میخوانیم: ”«تشتر» چست و چالاک، بهسوی دریای «فَراخکْرت» بشتابد. همانگونهای که تیر در هوا از کمان بهترین تیرانداز آریایی، «ایرَخش» از کوه «ائیریوخَشوث»(طبرستان) بهسوی کوه «خوانوفت»(خاور ایران) پرتاب شد.»؟“( «ایرَخش» که پس از آن به واژه «ارخش »و «آرش » تبدیل شده است)
«ابوریحان بیرونی» در «آثارالباقیه» دربارهی تیراندازی «آرش» در جشن تیرگان که در تیرروز و تیرماه رخ میدهد، مینویسد: «پس از چیرگی افراسیاب به منوچهر و محاصره طبرستان، آرش پهلوانِ دیندار و نیرومند ایرانی به بلندترین نقطه کوه دماوند رفته و نخست برهنه شده و تندرستی خود را به همگان نشان میدهد و همهی نیروی خود را به چله کمان داده و بهقوت خداداد تیر را از شست رها کرده و خود جان به جان آفرین تسلیم میکند. و خداوند به ایزد باد امر میکند تا تیر را حفظ نماید و این تیر از کوه «رویان» به دورترین جای خاور(:مشرق) به ”فرغانه“ میرسد و گویند از آنجایی که تیر پرتاب شد و تا آنجایی که فرونشست ۱۰۰۰فرسخ فاصله است.» (بر گرفته ازبخش تشتر صفحات ۳۲۴-۳۳۶ از کتاب نخست یشتهای استاد ابراهیم پور داود)
جشن تیرگان از دید آیینی
در جشن تیرگان آیینهای ویژهای برگزار میشود که در جشنهای دیگر دیده نمیشود. یکی از آنها بستن نخ «تیر و باد» بهدست یا به دکمهی جامه(:لباس) است که برای کودکان و نوجوانان بسیار شادیآور و دلپذیر است.
رنگهای این نخ، رنگهای رنگینکمان است که ستاره تشتر پس از بارندگی در آسمان ایجاد میکند؛ یعنی بنفش، نیلی، آبی، سبز، زرد، نارنجی، قرمز. و مردمان آن را تا روز «باد ایزد» یعنی بهمدت ده روز نگهداشته، سپس به ایزد باد میسپارند تا اندوه و ناراحتی و … با این نخ، از آنان دور شود. در کرمان و شهر بم که به جشن تیرگان، آیین «تیرو جشن» هم میگویند با این سروده، این نخ را به باد میدهند:
تیر برو باد بیا / غم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا / خوشه مرواری بیا
این آیین به یاد تیری است که آرش از چله رها میکند و ۱۰روز به یاری ایزد باد به زمین میرسد، برگزار میشود. همچنین در جشن تیرگان، مردم به سرچشمهی آبها یا رودی میروند و به یکدیگر به نشان شادی، روشنایی و تندرستی، آب میریزند که به آن آیین «آبریزان» میگویند. این کار سپاسداری از ایزد تیر و تشتر است که به آنان آب را هدیه کرده است.
یکی دیگر از آیینهای ویژه این جشن، برپایی آیینِ«چَک و دوله» است. بامداد روز جشن، دختر نابالغی کوزهی دهنگشادی بهنامِ «دوله» را با آب و آویشن پر میکند و دستمالی سبز روی آن انداخته و هرکدام از باشندگان نیت کرده و جسم کوچکی مانند انگشتر، گوشواره و… را درون آن میاندازند. سپس روی «دوله» را با همان دستمال سبز پوشانده و روی دستمال آیینه گذاشته و آنرا زیر درخت سبزی(بهویژه درخت سرو) میگذارند. پس از چند ساعت آن دختر «واج» میشود(یعنی در هنگام شعرخوانی سکوت میکند) و آن کوزه را از زیر درخت برمیدارد و پس از خواندن یک دوبیتی بهوسیلهی باشندگان جسمی را از کوزه بیرون میآورد و آن کس که جسم از آن او بوده، این سروده را پاسخ نیت خود میگیرد. دوبیتیها معمولا شاد و امیدوارکننده هستند که ویژهی روحیه ایرانیان که شاد و امیدوار هستند، میباشد. پس از پایان، آب کوزه را ناغافل بر سر دختران دم بخت میریزند تا بختشان گشوده شود.
یکی دیگر از آیینهای مهم این روز در بین زرتشتیان، بردن «جشنی» یا هدیه برای تازهنامزدان از سوی خانوادهی عروس و داماد است که معمولا به همراه شیرینی، آویشن، سنجد و نقل است. خانوادهی عروس به داماد و خانواده داماد به عروس «جشنی» میدهد، این آیین در جشن مهرگان، سده، شب چله و نوروز نیز انجام میشود.
این جشن هنوز در مازندران و در میانه آبانماه برگزار میشود، که به آن «تیرماه سیزده شو» گفته میشود و آن را سالروز حماسهی معینکردن مرز ایران با تیررهاشده از کمان آرش میدانند و به ثبت ملی نیز رسیده است. (به دلیل محاسبه نکردن روزهای کبیسه پس از ساسانیان، هنگامهی این جشن از تیرماه به میانه آبانماه جابهجا شده است)
انجمن کوهنوردان ایران با همکاری دیگر کوهنوردان و طبیعتدوستان در نزدیکترین آدینه به سیزدهم تیر همایش و جشنی در شهر رینه نزدیک دماوند برگزار میکنند که در آن به مسایل محیط زیستی و فرهنگی حوزهی دماوند پرداخته میشود و آن را روز ملی دماوند نیز مینامند.(شایستهی یادآوری است که بهتر بود روز ملی دماوند، درست روز جشن تیرگان اعلام میشد، که دهمین روز تیرماه در گاهنمای رسمی کشور برابر با سیزدهمین روز تیرماه در گاهنمای دینی زرتشتیان است)